این قافله عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد
گاهےگمان نمےکنےولےمےشود
گاهے نمےشود که نمےشود
گاهےهزار دعا بیاجابتست
گاهےنگفته قرعه به نام تو مےشود
پس امیدت به خــــــدا باش
ساده نباش جانم !
قرار نیست هرکس که به تو لبخند زد ،
از سرِ مهربانی باشد ،
یا هرکس حرف هایِ قشنگ تحویلت داد ، از سرِ صداقت و یکرنگی ... !
این مردم عادت کرده اند ،
برایِ روزهایِ سردشان ،
کلاهِ همدیگر را بردارند ...
"هوا بس ناجوانمردانه سرد است" جانم ...
کلاهت را محکم بچسب !
حواست باشد ؛
ساده باشی ، سرما را خورده ای ،
آن هم به وحشتناک ترین
صورتِ ممکن !!!
حواست باشد !!!
#نرگس_صرافیان_طوفان
مولانا حسودانه میپرسد: «جانِ جهان! دوش کجا بودهای؟»
بعد خودش را دلداری می»دهد: «در دل ما بودهای».
بعد سعی میکند دلِ محبوب را نرم کند: «آه که من دوش چهسان بودهام!»
و باز حسادت هجوم میآورد: «آه که تو دوش که را بودهای!»
و دوباره خودش را دلداری میدهد: «در آغوش قبا بودهای.